سرباز امام زمان

  • خانه

پاسخ به شبهه

08 آذر 1397 توسط فهيمه رجبي

​?پرسش ❓ در قرآن است که تنها خدا می داند که جنین بچه داخل شکم چیست و پسر است یا دختر ولی اکنون دستگاه های سونوگرافی نیز چنین چیزی را می دانند آیا این غیر الهی بودن قرآن را ثابت نمی کند❗️❗ ️ ?پاسخ? ‌ ?خداوند می فرماید « آگاهی از زمان قیام قیامت مخصوص خداست و او است که باران نازل می کند و آنچه در رحم مادران است می داند و هیچ کس نمی داند فردا چه می کند و هیچکس نمی داند در چه سرزمینی می میرد فقط خدا عالم و آگاه است» ?لقما䘴 ?مراد از آگاهی به جنین درون شکم مادر تنها جنسیت نیست بلکه مراد تمام خصوصیات آن جنین است اعم از خصوصیات جسمانی و زشتی و زیبایی و سلامتی و بیماری و استعدادهای درونی و ذوق علمی و فلسفی و ادبی و سایر صفات و کیفیات روحی روشن است که جز خداوند کسی آگاهی بر تمام این جهات ندارد ?تفسیر نمونه Ⱇ 㖙 ?حضرت علی علیه السلام فرمود « خداوند سبحان از آنچه در رحم ها است آگاه است که پسر است یا دختر ، زشت است یا زیبا ، سخاوتمند است یا بخیل ، سعادتمند است یا شقی ، چه کسی آتش گیره دوزخ است و چه کسی در بهشت دوست پیامبران اینها علوم غیبیه ای است که غیر خدا کسی نمی داند » ?نهج البلاغه خطب焨 ❗️این عبارت به خوبی نشان می دهد که مقصود آگاهی از تمام صفات جسمی و روحی جنین است نه خصوصیت جنسیت آ摪 

 1 نظر

پاسخ به شبهه

08 آذر 1397 توسط فهيمه رجبي

​❌ شبهه زمانی که عرب دختر را ننگ میدانست کورش به بانوی ایرانى احترام میگذاشت در دین زرتشت، زن از ارث مساوی با مرد برخوردار بود، شهادتش در دادگاه معادل شهادت مرد بوده و زن حق وکیل، قاضی و موبدن شدن داشته است ✅ پاسخ ♦️ شاید شنیده باشید که بسیاری از یونانی های باستان، زن را پلید و حاصل عمل زشت شیطان می دانستند و حتی او را دارای روح انسانی نمی دانستند ? اما جالب است بدانید که این عقیده در منابع دین زرتشت و ایران باستان نیز وجود دارد مثلاً در بندهش که از منابع با ارزش و مهم زرتشتی به شمار می رود، مرد را موجودی خوب و زن را موجودی روسپی جهی به حساب آورده که خدا از روی ناچاری آفریده و اگر موجود دیگری وجود داشت، خدا هیچگاه زن را نمی آفرید(ص۸۴و۸۵)? کریستیان بارتلومه، زرتشت پژوه و مترجم آلمانی گاتها از کتب زرتشتیان بیان می کند در امپراطوری ساسانی بنابر قوانین متداول، زن شخصیت حقوقی نداشت یعنی زن شخص فرض نمی شد بلکه شیئ پنداشته می شد خلاصه یعنی زن دارای حقوقی نبود ♦️ بر اساس اوستا، گاهی زنان به خاطر گناه مردان نیز مجازات می شدند ?وندیدا، فرگرد چهاردهم، بند۱۵ ‌ ♦️ به زنان امر می شد که بجای نماز و عبادت برای پروردگار، از شوهر خود بخواهد که دستوری بدهد تا اطاعت کند و اگر تمرد می کرد، جهی یعنی فاحشه نامیده می شد ‌ ? صد در نثر باب۵۹

 نظر دهید »

توبه راه نجات است وخجالت ندارد

01 آذر 1396 توسط فهيمه رجبي

​♻️

برادر و خواهرم بیایین توبه کنیم…?
? #ای_جوان اگه توبه کردی خجالت نکش از اینکه مسخرت کنن بگن تا چند هفته پیش فلان کارو میکردی فلان گناهو میکردی حالا اومدی از خدا حرف میزنی
? #ای_جوان افتخار کن که در اوج جوانی با اینکه  این همه زمینه ی گناه داشتی اما توبه کردی.
#افتخار_کن?

?? چرا سرتو پایین گرفتی؟

سرتو بالا بگیر بگو تو اوج جوانی با اینکه مشروب در دسترسم بود توبه کردم
??بگو با اینکه میتونستم با چند تا دختر دوست شم اما اومدم با خدا دوست شدم…

??بگو تا دیروز با نامحرم دوست بودم اما بخاطر خدا دست از این گناه کاری ها برداشتم اومدم با خدا دوست شدم…
? #خواهرم_خجالت_نکش از اینکه دیروز بی حجاب بودی اما امروز توبه کرده ای و با حجاب شده ای.افتخار کن به این خوش شانسی ات
??اگر زنا کار توبه کنه خدا اونو میبخشه??
از توبه کردن خجالت نکش ای مسلمان

توبه کردن افتخار است.?

❌وای به حال آن کس که توبه نمیکند❌?
«لَا تَقْنَطـوا مِن رَّحْمَةِ الــلَّـه»

از رحــمــت الـلّـه نـاامید مباش

              (زمر/53)?
«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ»

?الــلّـــه توبه کنندگان را دوست دارد?

 1 نظر

شعرشفاعت

01 آذر 1396 توسط فهيمه رجبي

​وای که چقدر این شعر زیباست 

لطفا کامل بخونین اگه گریه کردی و دلت شکست التماس دعا…..
خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/

بی نهایت خسته و افسرده ام/

تا میان گور رفتم دل گرفت/

قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/

روی من خروارها از خاک بود/

وای، قبر من چه وحشتناک بود!

بالش زیر سرم از سنگ بود/

غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/

هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/

سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/

خسته بودم هیچ کس یارم نشد/

زان میان یک تن خریدارم نشد/

نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/

ترس بود و وحشت و دلواپسی/

ناله می کردم ولیکن بی جواب/

تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/

آمدند از راه نزدم دو ملک/

تیره شد در پیش چشمانم فلک/

یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟

دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟

گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/

لرزه بر اندام من افتاده بود/

هر چه کردم سعی تا گویم جواب/

سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/

از سکوتم آن دو گشته خشمگین/

رفت بالا گرزهای آتشین/

قبر من پر گشته بود از نار و دود/

بار دیگر با غضب پرسش نمود:

ای گنه کار سیه دل، بسته پر/

نام اربابان خود یک یک ببر/

گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/

گوش گویا نامشان نشنیده بود/

نامهای خوبشان از یاد رفت/

وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/

چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/

بار دیگر بر سرم فریاد کرد:

در میان عمر خود کن جستجو/

کارهای نیک و زشتت را بگو/

هر چه می کردم به اعمالم نگاه/

کوله بارم بود مملو از گناه/

کارهای زشت من بسیار بود/

بر زبان آوردنش دشوار بود/

چاره ای جز لب فرو بستن نبود/

گرز آتش بر سرم آمد فرود/

عمق جانم از حرارت آب شد/

روحم از فرط الم بی تاب شد/

چون ملائک نا امید از من شدند/

حرف آخر را چنین با من زدند:

عمر خود را ای جوان کردی تباه/

نامه اعمال تو باشد سیاه/

ما که ماموران حق داوریم/

پس تو را سوی جهنم می بریم/

دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/

دست و پایم بسته در زنجیر بود/

نا امید از هرکجا و دل فکار/

می کشیدندم به خِفّت سوی نار/

ناگهان الطاف حق آغاز شد/

از جنان درهای رحمت باز شد/

مردی آمد از تبار آسمان/

دیگران چون نجم و او چون کهکشان/

صورتش خورشید بود و غرق نور/

جام چشمانش پر از خمر طهور/

چشمهایش زندگانی می سرود/

درد را از قلب انسان می زدود/

بر سر خود شال سبزی بسته بود/

بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/

کِی به زیبائی او گل می رسید/

پیش او یوسف خجالت می کشید/

دو ملک سر را به زیر انداختند/

بال خود را فرش راهش ساختند/

غرق حیرت داشتند این زمزمه/

آمده اینجا حسین فاطمه؟!

صاحب روز قیامت آمده/

گوئیا بهر شفاعت آمده/

سوی من آمد مرا شرمنده کرد/

مهربانانه به رویم خنده کرد/

گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/

من کجا و دیدن روی حسین (ع)/

گفت: آزادش کنید این بنده را/

خانه آبادش کنید این بنده را/

اینکه این جا این چنین تنها شده/

کام او با تربت من وا شده/

مادرش او را به عشقم زاده است/

گریه کرده بعد شیرش داده است/

خویش را در سوز عشقم آب کرد/

عکس من را بر دل خود قاب کرد/

بارها بر من محبت کرده است/

سینه اش را وقف هیئت کرده است/

سینه چاک آل زهرا بوده است/

چای ریز مجلس ما بوده است/

اسم من راز و نیازش بوده است/

تربتم مهر نمازش بوده است/

پرچم من را به دوشش می کشید/

پا برهنه در عزایم می دوید/

بهر عباسم به تن کرده کفن/

روز تاسوعا شده سقای من/

اقتدا بر خواهرم زینب نمود/

گاه میشد صورتش بهرم کبود/

تا به دنیا بود از من دم زده/

او غذای روضه ام را هم زده/

قلب او از حب ما لبریز بود/

پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/

با ادب در مجلس ما می نشست/

قلب او با روضه ی من می شکست/

حرمت ما را به دنیا پاس داشت/

ارتباطی تنگ با عباس داشت/

اشک او با نام من می شد روان/

گریه در روضه نمی دادش امان/

بارها لعن امیه کرده است/

خویش را نذر رقیه کرده است/

گریه کرده چون برای اکبرم/

با خود او را نزد زهرا (س) می برم/

هرچه باشد او برایم بنده است/

او بسوزد، صاحبش شرمنده است/

در مرامم نیست او تنها شود/

باعث خوشحالی اعدا شود/

گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/

قلب او بوی محبت میدهد/

سختی جان کندن و هول جواب/

بس بود بهرش به عنوان عقاب/

در قیامت عطر و بویش می دهم/

پیش مردم آبرویش می دهم/

آری آری، هرکه پا بست من است/

نامه ی اعمال او دست من است/
فقط به عشق آقا امام حسین 

?????

 1 نظر

زیارت عاشورا

09 آبان 1396 توسط فهيمه رجبي

آیت الله بهجت رحمة‌الله‌علیه:
 استادم سيدعلي قاضي را در خواب ديدم

به او گفتم چه چيزي حسرت شما در دنياست كه انجام نداده ايد. 

ايشان فرمودند: حسرت ميخورم كه چرا در دنيا فقط روزي يك مرتبه زيارت عاشورا ميخواندم. 

وحشتناك ترين لحظه زماني است كه انسان را در سرازيري قبر ميگذارند. 

شخصي نزد امام صادق(ع) رفت و گفت: من از آن لحظه ميترسم. چه كنم؟ 

امام صادق (ع) فرمودند: زيارت عاشورا را زياد بخوان. 

آن فرد گفت چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم. 

امام صادق فرمود: 

مگر در پايان زيارت عاشورا نميخوانيد، اللهم ارزقني شفاعة الحسين يوم الورود؟

يعني خدايا شفاعت حسين(ع) را هنگام ورود به قبر روزى من كن. 

زيارت عاشورا بخوانيد تا امام حسين (ع) در آن لحظه به فريادتان برسد.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

سرباز امام زمان

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس